جدول جو
جدول جو

معنی مخش هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

مخش هکاردن
کار شگفت انگیز کردن در ورزش، تمرین کردن، قدم رو کردن سرباز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سرزنش کردن، نصیحت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سیخ کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
روان بودن، روان شدن، جنبش داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
برخاستن، صدای برخاسته از کشیده شدن جسمی بر جسم دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
وقف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سوراخ کردن، مته
فرهنگ گویش مازندرانی
پرهیز هکردن، دوری کردن، خودداری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بستن، بستن در و پنجره و یا چیز دیگر، بدرقه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مزه دادن، خوش مزه بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
وزن کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
فریب دادن و برانگیختن کسی برای دعوا لج بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
درد شدید داشتن، طولانی شدن بارش باران
فرهنگ گویش مازندرانی
جنبیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دروغ گفتن، چاخان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی را مسخره کردن، سرد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی